.    اا

از اقسام و مراتب زندگیِ مطرح شده در قرآن می توان حیات طبیعی(حدید،16) حیات برزخی(آل عمران ،169) حیات اُخروی (فجر،24)و حیات معنوی(انفال،24) را نام بُرد که هدف از نزول قرآن و بعثت نبیّ اکرم(ص) تشرّف انسان به حیات طیّبه توأم با معرفت و معنویت است (نحل،97).

در بینش وحیانی هرزندگی لزوماَ زندگی اصیل،معنادار و ارزشمند محسوب نمی شود!

گر نشان زندگی جنبندگی است

خار در صحرا سراسر زندگی است

هم جعل زنده است هم پروانه لیک

فرق ها از زندگی تا زندگیست

بین زندگی ها فرقها و تمایزهاست و چه بسا آدمیان به ظاهر سالم به واقع مریض اند (بقره،10) و نیازمند درمان . در این رابطه ،در قرآن و احادیث ،حکمت و معارف الهیّۀ نازله : نور،رحمت،بصائر ،بیّنات ،ممتنع الرّیب و شفای امراض نفسانی معرفی شده و ما را به حیاتِ بَرین رهنمون هستند .

موضوع طبّ ، «انسان» است ، جهانِ صغیری که در عبارت منسوب به أمير المؤمنين علی (ع) «عالَم اکبر» در وی نهان شده و رهیافتی برای فهم هستی است. حکیمان مسلمان ،تن آدمی را امتدادی از نفس و در تعامل با هم دانسته‌اند ، از این رو سلامت معنوی می تواند ارتباط وثیقی با سلامت جسم و روان داشته باشد.

پژوهش حاضر که با تدوین مصادیق و شواهد دالّ بر احراز مولّفه های سلامت معنوی و التزام عملی به آنها در زندگی و تاثیرات مثبت و تعالی بخش آنها در زندگی با مراجعه به متون ادبی و اخلاقی صورت گرفته است ، رشحاتی از دریای معارف مندرج در میراث ادبی و حکمی بزرگان عرصه معرفت و معنویت را در خود دارد و لمعه ای از انوار پرفروغ آثار ماندگارشان را منعکس می سازد که آن آثار نیز مُقتَبَس از آموزه های حکمی منطوی در قرآن و سنّت می باشند و بزرگان اخلاق و ادب با مراجعه به آنها جرعه هائی جانبخش از سرچشمه برگرفته اند.

ز جوی حسن تو خوبان سبو سبو برده

به تشنگان ره عشق کرده سقایی

زهی سعادت آن تشنگان که بوی برند

به اصل چشمه آب خوش مصفّایی

دیوان شمس،غزل:3080

این اثر از نگرۀ هدف ، تحقیقی کاربستی است که منظور از آن،تبیین ویژگی های لازم و احراز قابلیّت برای دستیابی به سلامت معنوی و در ادامه و با اوجگیری و فرارَوی ،باریافتن به مقام عبودیت خداوند و تشرّف به کِسوت خلیفه الّلهی است. مرتبتی که انسان در این ساحت ، نه «حیوان ناطق» بل با بهره گیری از آموزه های وحیانی [که متون ادبی و اخلاقی ماثور شاعران حکیم و عالمان خبیر نیز برگرفته از آموزه های حیات بخش و رستگاری آفرین این دو منبع زلال و نورانی است] و جلب رضایت خداوند ، «حیِّ مُتَألّه » می شود و این تألُّه به تعبیر ابن‌سینا موجب تمایز انسان از همنوع خود می‌شود (ابن سینا، النّجاة، ج:۱، ص:۷۱۸، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه) .

در این ساحَت انسان با تخلّق به فضیلتها بگونۀ ملکۀ راسخه و فصل مُقوِّم ،خود،خُدازی و مجلای اسما و صفات الهی می گردد ، جهان را هدفمند و آیه و جلوۀ صانع ازلی می بیند و با تخلّق به فضایل، شکوفاسازی اندیشه‌ ، تأسّی به انسان کامل ، التزام به اخذ و تَرکهای توصیه شده در قرآن و سیرۀ معصومین و حُسن متابعت از این دو نعمت والا و گرانبها در نهایت به «نگاه توحیدی» نائل و انسانی آرمانی می شود چنانکه در اوج و کمال ، انسان منتظر فرج به معنی واقعی چنین می زیَد که هدف ارسال رُسُل و انزال کُتب نیز چنین زیستنی می باشد و سلوکی اینگونه زمینه را برای ظهور مصلح موعود و موجود منتظر (عج) فراهم می آوَرَد «حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً، وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً»، (کلینی،اصول کافی،اعمال شب بیست و سوّم ماه رمضان)

زهی خجسته زمانی که یار بازآید

به کامِ غمزدگان غمگُسار بازآید

به پیشِ خیلِ خیالش کشیدم اَبلقِ چشم

بدان امید که آن شهسوار بازآید

اگر نه در خمِ چوگان او رَوَد سَرِ من

ز سر نگویم و سر خود چه کار بازآید

مقیم بر سرِ راهش نشسته‌ام چون گرد

بدان هوس که بدین رهگذار بازآید

حافظ،غزل:235

بِمنّه و رَحمته انّه ولیّ النِّعمَ !

+ نوشته شده توسط سیامک مختاری در شنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۳ و ساعت 11:57 |